7. سخنران وظیفه دارد بر روان شنونده تسلط پیدا کند. یعنی بتواند چیزهای عادی را بزرگ و با اهمیت جلوه دهد و برعکس. سخنران باید از مسائلی سخن بگوید که نیاز جمع باشد، یعنی جمع به آن علاقه داشته باشد و در آنها ایجاد انگیزه کند.
8. سخنران ماهر برای مجسم کردن مطالب از توصیف، مقایسه و تقابل بهره می برد تا شنونده را به دیدن و پذیرفتن آن چیزی که پیرامون آن سخن می گوید، برانگیزد.
9. مهمترین خصوصیت یک سخنران موفق، نفوذ در دل و یا دلبری است که برای این منظور، داشتن اطلاعات علمی، فصاحت،بلاغت، ژست، پرستیژ و ... را باید داشته باشد.
10.سخنران باید بداند در مسائل شرعی، فکری و علمی آنچه را که میداند بگوید. اما در مسائل عرفانی که به دل و سیر و سلوک ارتباط دارد باید فقط چیزهایی را بگوید که خودش انجام داده و لذت درک آن را چشیده است.
11. سخنران خوب برای توفیق و موفقیت خویش بایستی با ضرب المثل ها، اشعار، حکایات و گاه قصه های کوتاه و تمثیل آشنا باشد و به کار بگیرد.بدین صورت اثر بخشی سخنرانی او چند برابر است.
12. یک سخنران خوب از الفاظ زشت استفاده نمیکند، باعث دشمنی نمی شود و افراد آگاه را ناراحت نمیکند که انسان های پست و ضعیف را راضی نگه دارد.
13. سخنران موفق برای تاثیر بر روان شنونده، با علاقه و اشتیاق نطق میکند و بر آنچه میگوید یقین، شور و هیجان دارد و مراقب است سخنش یکنواخت نشود.
14. سخنران باید در تذکر کاستی ها به جمع، خود را نیز شریک بداند. یعنی ابتدا نفس خویش را مورد خطاب قرار دهد و بعد دیگران را.
15.سخنران آگاه و با تجربه از قرینه های استعاری یا کنایه بهره برده و نکات مورد نظر خود را با مجاز تشبیه، استعاره، کنایه و سایر صنایع ادبی بازگو میکند.